کد مطلب:8446 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:313

ياران امام زمان ارواحنا فداه
مقاله



يكي از مهمترين عوامل زمينه ساز ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ پيدايش افرادي شجاع و قوي دل است; ايشان ياران امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ خواهند بود هميشه امامان معصوم ما با كمبود رادمرداني استوار مواجه بودند و چون زمينه ي قيام فراهم نمي شد، عليه دولتهاي باطل حركتي نمي كردند. در زمان غيبت نيز اين معضل وجود دارد تا نزديك زمان ظهور، در آن زمان در اقصي نقاط دنيا عدّه اي پديد خواهند آمد كه دلهاي آنها همچون پاره هاي آهن است چنانكه در صفات ايشان بطور مفصل سخن خواهيم گفت.


طبق روايات تعداد آنها 313 نفر است كه تعداد زيادي از آنها از اهل همان زمان هستند و عدّه اي هم در زمانهاي قبل مي زيسته اند كه از قبر خارج شده و براي ياري و نصرت دين خدا با امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ پيمان مي بندند.


در ستايش از اين گروه وارسته و شايسته اي كه خداوند اينان را برگزيده است و به همراهي و ياري حضرت مهدي ـ ارواحنا فداه ـ مفتخرشان ساخته، روايات بسياري وارد شده است. در اين روايات ضمن ترسيم شخصيّت ارزشمند و نقش سازنده و اوصاف برجسته ي آنان، از چگونگي پيوستن آنان به امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ در مكّه، سخن رفته و فراتر اينكه، آياتي از قرآن شريف در مورد آنان تأويل شده است. از باب نمونه در ذيل آيه ي شريفه ي:


(فاستبقوا الخيرات أينما تكونوا يأت بكم اللّه جميعاً)([10])




در كارهاي نيك سرعت جوييد كه هر كجا باشد خداوند شما را گرد خواهد آورد.


از امام صادق ـ عليه السلام ـ آمده است:


يعني اصحاب القائم، الثلاثمائة وبضع عشر وهم ـ واللّه ـ الأمّة المعدودة يجتمعون في ساعة واحدة كقزع الخريف([11]).


اين آيه ي شريفه اشاره به 313 نفر ياران اصلي حضرت مهدي ـ ارواحنا فداه ـ دارد. بخداي سوگند! كه آنان در شمار، اندك هستند. امّا در كارآيي و ايمان و شكوه معنوي بسيار و بسان ابر پراكنده ي پائيزي (كه بناگاه به هم مي پيوندند و متراكم مي شوند) آنان ظرف لحظه اي در يك ساعت معيّن از سراسر گيتي در مكّه حاضرمي گردند.


امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود:


«بينا شباب الشيعة علي ظهور سطوحهم نيام، اذ وافوا إلي صاحبهم في ليلة واحدة علي غير ميعاد فيصبحون بمكّة»([12])




يعني به هنگام ظهور حضرت مهدي ـ ارواحنا فداه ـ جوانان و جوانمردان شيعه همانگونه كه بر پشت بام خانه هاي خويش در خواب اند همگي يك شب بدون وعده ي قبلي، بامداد را در مكّه حاضر و به ديدار امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ مفتخر مي گردند.


در روايات از خصوصيات اخلاقي ياران آنحضرت و تعداد آنها و جنسيت قومي ايشان تعابير زيادي وارد شده كه بدان اشاره مي كنيم. ليك از باب مقدمه در يك بينش كلي امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ در اشاره به شخصيّت آنان مي فرمايد:


«لم يسبقهم الأوّلون ولا يدركهم الآخرون»([13]).




آنان در شايستگي و امتيازات بر اوج رفيعي هستند نه از نسلهاي گذشته كسي از آنان پيشي گرفته است و نه از آيندگان كسي به مقام والاي آنان مي رسد.


در مورد نحوه ي رساندن خود به آنضحرت به مقامي رسيده اند كه زمين در زير پاي آنها پيچيده مي شود.


امام صادق ـ عليه السلام ـ در مورد آنان مي فرمايد:


«فيصير إليه أنصاره من أطراف الأرض، تطوي لهم الأرض طيّاً».([14])




يعني ياران مهدي ـ ارواحنا فداه ـ از نقاط مختلف زمين بسوي او حركت مي كنند و زمين زير پاي آنان در هم مي پيچد.


ايمان استوار ياران




ياران خاصّ حضرت مهدي ـ ارواحنا فداه ـ از نظر معنويّت و ايمان كامل و استوار و نداشتن ذرّه اي ترديد در دلها بي نظيرند. آنان در اوج يقين و اخلاصند و بخاطر قوّت و استواري و كمال ايمان به خدا، ذرّه اي ترس و دلهره در كران تا كران وجودشان نيست چرا كه انسان به هر اندازه اي كه ايمانش به خدا افزون گردد، به همان اندازه توان و تلاش او افزون مي گردد.


بر اين اساس ياران آنحضرت به هنگامي كه به ميدان كارزار گام مي نهند نه كسي توان ايستادن در برابر آنان را دارد و نه پديده اي مي تواند مانع اجراي برنامه هاي نجات بخش و دستورات صادر شده از سوي فرماندهي بلند مرتبه ي آنان گردد.


از امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ آمده كه فرمودند:


«كانّهم ليوث قد خرجوا من غاباتهم مثل زبر الحديد، لو انّهم همّوا بازالة الجبال الرواسي لازالوها عن مواضعها فهم الذين وحّدوا اللّه حقّ توحيده»([15]).




آنها همچون شيراني كه از بيشه ي خود خارج شده اند بر گرد آن حضرت حلقه مي زنند آنان براستي مانند پاره آهني هستند كه اگر بر متلاشي نمودن كوهها تصميم بگيرند آنها را نابود مي سازند. آنان خداي را آنگونه كه شايسته است به يگانگي مي پرستند.


اگر در اين جمله كه ـ كأنّهم ليوث قد خرجوا من غاباتهم ـ براستي دقت شود وقتي شير از بيشه ي خود خارج مي شود ديگر چه كسي جرأت مقابله با او را دارد.


امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:


«إذا ساروا يسيرا الرعب امامهم مسيرة شهر»([16])




هنگامي كه به حركت در مي آيند امواج رعب و وحشت يك ماه پيشتر از ايشان حركت مي كند.


تواضع و فروتني ياران




آنان قهرماناني فروتن، متواضع و برخوردار از ارزش اخلاقي و انساني اند و هرگز مغرور و مست قدرت نمي شوند. آنها به مقام والاي حضرت مهدي ـ ارواحنا فداه ـ آنگونه كه شايسته و بايسته است اعتقاد دارند; تا آنجا كه نه تنها از وجود گرانمايه ي آنحضرت بهره مي برند; بلكه از زين مركب او نيز به افتخار تبرّك مي جويند و آن را مسّ مي كنند. آنان بسان فداكاراني هوشيار، بر گرد آن سرچشمه ي بركات و والاييها و ارزشها حلقه مي زنند و جان خويش را در همه ي فراز و نشيبها و ميدانهاي جهاد و پيكار، سپر بلاي جان گرامي او مي سازند و دستورات و خواسته هايش را لبّيك مي گويند.


امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:


«كانّ علي خيولهم العقبان يتمسّحون بسرج الامام يطلبون بذلك البركة ويحفّون به، يقون بأنفسهم في الحروب ويكفونه ما يريد»([17]).




چابك بسان عقاب بر مركبهاي خويش سوارند و در عشق به حضرت چنانند كه زين مركب او را براي تبرّك جستن مسح مي كنند و بر گرد يار حلقه مي زنند و در فراز و نشيبها و پيكارها او را بسان جان شيرين با همه ي وجود محافظت مي كنند و هر دستوري دهد او را بسنده اند و به انجام رساننده.


شب زنده داري ياران




ياران آن گرامي عبادت كنندگان خاضع و خاشعند; شبانگاهان را با نماز و نيايش و سوز و گداز عاشقانه به بارگاه خدا، به سحر رسانده و در نمازهاي خويش زمزمه اي همچون آواي زنبوران عسل از ايشان شنيده مي شود. در ركوع و سجود و قيام و قعودند و با وجود اين روزها در اوج آمادگي و شهامت بر مركبهاي خويش، براي انجام دستورات حضرت مهدي ـ ارواحنا فداه ـ ايستاده اند.


امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود:


«رجال لا ينامون الليل، لهم دوّي في صلاتهم كدوّي النحل، يبيتون قياماً علي أطرافهم ويصبحون علي خيولهم، رهبانٌ بالليل، ليوث بالنهار»([18]).




بزرگ مرداني كه شبها را نمي خوابند براي آنها زمزمه اي در نمازشان همچون زمزمه ي انبوه زنبوران، شبها را شب زنده داري مي كنند و صبح مي كنند در حالي كه بر مركبهاي خويش سوارند (و آماده پيكار) راهبان شب هستند و شيران روز.


آگاهي و شناخت ياران




از ويژگيهاي آنان، اوج آگاهي و عمق دانايي و درايت آنهاست دلهاشان به نور معرفت درخشنده و نور باران است. به راهي كه مي روند يقين كامل داشته لذا همچون كنيزي كه از مولاي خود اطاعت مي كند، از امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ فرمانبرداري مي نمايند.


امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:


«ورجال كانّ قلوبهم زبر الحديد، لا يشوبها شك في ذات اللّه أشد من الحجر . . . هم أطوع له من الأُمّة لسيّدها كالمصابيح . . . كانّ قلوبهم القناديل»([19]).




مرداني كه دلهاشان بسان پاره ي آهن است. در ايمانشان به خدا و وعده ي او ذرّه اي ترديد ندارند و باور آنان از كوه سخت تر است . . . ايشان در فرمانبرداري از سالار خويش مطيع تر از كنيز نسبت به مولاي خود مي باشند. آنان بسان چراغهاي روشنگرند . . . دلهايشان بسان مشعلهاي پر نور است.


زيبا و ژرفترين توصيف براي يارن آن حضرت را در اين سخن زيبا مي توان ديد كه مي فرمايد:


هرگز قلب آنان به ذره اي از شك آلوده نمي شود. و اين مقامي فراتر از فهم و دركهاست.


اتّحاد و برادري ياران




از ويژگيهاي آنان، اين است كه انديشه هايشان متحدّ و يگانه، ديدگاهشان همانند، دلهايشان به هم پيوسته و به هم گره خورده است نه اختلافي در رأي و انديشه و گفتار آنان خواهي ديد و نه در رفتارشان و همگي يك دل و يك قطب و يك زبان هستند.


از امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ در وصف ايشان آمده است:


«كأنّما ربّاهم ابٌ واحد وأُمٌّ واحدة، قلوبهم مجتمعة بالمحبّة والنصيحة»([20]).




گويي يك پدر و مادر آنان را پرورانده و دلهايشان لبريز از مهر و محبّت و خيرخواهي است.


سنّ ياران




آنچه در روايات آمده اين است كه اكثر ياران آن حضرت در سنين جواني اند; از امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ آمده كه فرمودند:


«انّ أصحاب القائم شباب، لا كهول فيهم إلاّ كالكحل في العين، أو كالملح في الزاد وأقلّ الزاد الملح»([21]).




ياران حضرت همگي جوان هستند و سالخورده در ميان ايشان نيست مگر مانند سرمه در چشم يا نمك در توشه و كمتر چيزي كه بعنوان توشه حمل مي شود، نمك است.


خلاصه تعداد پيران در بين اصحاب حضرت بسيار اندك است و اكثريّت آنها جوان هستند.


در روايات تعداد ياران آنحضرت كه ابتداي ظهور در مكّه حاضر شده و با او بيعت مي كنند 313 نفر ذكر شده است.


از اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ آمده كه فرمودند:


«. . . ثمّ إذا قام، يجتمع إليه أصحابه علي عدة أهل بدر وهم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً»([22]).




هنگامي كه قيام كند ياران اصلي او كه شمارشان 313 نفر و به شمار ياران پيامبر در جنگ بدر است بسوي او اجتماع مي كنند.


امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمود:


«يبايع القائم ـ بين الركن والمقام ـ ثلاثمائة و نيف عدّة أهل بدر فيهم النجباء من أهل مصر والابدال من أهل الشام والأخيار من أهل العراق»([23]).




با قائم ـ ارواحنا فداه ـ ميان ركن و مقام، 313 شخصيت بزرگ ـ به شمار ياران پيامبر در بدر ـ بيعت مي نمايند در ميان آنها چهره هاي برجسته از مصر و شايستگاني از شام و خوباني از عراق هستند.


آرزوي شهادت




آرزوي بزرگ ياران خاصّ امام مهدي ـ ارواحنا فداه ـ به دوش كشيدن بار مسئوليت و به انجام رساندن وظايف و جهاد و شهادت در راه خداست چرا كه معنا و مفهوم حقيقي شهادت را به شايستگي دريافته و ارزش آن در بارگاه خدا را آنگونه كه بايد، شناخته اند.


حضرت صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:


«يدعون بالشهادة ويتمنّون أن يقتلوا في سبيل اللّه، شعارهم يالثارات الحسين»([24]).




]براي خود و ديگران[ طلب شهادت مي كنند و آرزو دارند كه در راه خدا كشته شوند و شعار آنان خونخواهي حسين ـ عليه السلام ـ است.


نه غرور و مستي و نه احساس ضعف




آنان نه به آفت غرور و مستي گرفتار مي شوند و نه از شمار اندك همراهان و پيشتازان در نخستين مراحل قيام و ظهور آنحضرت احساس وحشت و تنهايي مي كنند. زيرا انساني كه داراي ارتباط عميق و خالصانه با آفريدگار تواناي هستي است با داشتن آن ارتباط و پيوند احساس وحشت نمي كند و نيز از پيوستن ديگران به راه و رسم نجات بخش و افتخارآفرين خويش و بسياري همراهان، شادمان و مغرور نمي گردد.


حضرت اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلامـ فرمود:


«يؤلّف اللّه بين قلوبهم، لا يستوحشون من أحد ولا يفرحون بأحد يدخل فيهم»([25]).




خداوند بين دلهاي آنها الفت برقرار مي كند. ايشان از كسي و قدرتي وحشت ندارند و نه بخاطر پيوستن فرد يا قدرتي به گروهشان دچار شادماني و غرور مي گردند.


برگرفته از سايت www.emammahdi.com









[10]. سوره ي بقره، 148.


[11]. بحارالانوار، ج 53، ص 91.


[12]. غيبت نعماني، ص 316، باب 21، ح 11.


[13]. مستدرك حاكم، ج 4، ص 554.


[14]. معجم احاديث الامام المهدي، ج 3، ص 290.


[15]. الزام الناصب، ج 2؟ ص 200.


[16]. بحارالانوار، ج 52، ص 308.


[17]. بحارالانوار، ج 52، ص 308.


[18]. بحار الانوار ، ج 52، ص 308.


[19]. بحار الانوار، ج 52 ، ص 308.


[20]. الزام الناصب، ج 2، ص 200.


[21]. بحار ، ج 52 ، ص 333.


[22]. الزام الناصب، ج 2 ص 304.


[23]. بحار الانوار ، ج 52، ص 304.


[24]. بحارالانوار، ج 52، ص 308.


[25]. معجم احاديث الامام المهدي ، ج 3 ص 100، مستدرك الصحيحين ج 4 ص 554.